خلاصه داستان : عشق، علم، رابطه جنسی، خیانت، بیماری و خل و چل بازی و وحشی‌گری، همه‌ی اینها اکثراً حقیقت‌های غیر قابل جلوگیری "آنی پاکر" می‌باشد و تقریباً منجر به یک نوع سرطان می‌شود...

خلاصه داستان : در طول یک شب تابستانی در سال 1890، دختر آشفته یک اشراف زاده ایرلندی خدمتکار پدرش را تشویق می کند تا او را اغوا کند و...

خلاصه داستان : در سال 1918 و در طول جنگ جهانی اول "انی" بهمراه همسرش در یک دفتر جنگی کار می کند. پس از مدتی او خانواده اش را ترک می کند و بهمراه دختر ناتنی و پسر خودش به روستایی در حومه کشور می روند تا در آنجا زندگی کنند و...

خلاصه داستان : زن و شوهری در پی مرگ دختر خود عزادار هستند و یک روستایی دور افتاده در ایرلند می روند و در آنجا با دختری مبتلا به اوتیسم که یتیم نیز میباشد آشنا می شوند و ..

خلاصه داستان : مردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد و بعنوان یک مجرم خرده‌پا شناخته می شود، زمانی که معنای محبت و دلسوزی را درک می کند، زندگی اش را نجات می دهد و از آن وضع فلاکت بار بیرون می آید...

خلاصه داستان : بازیگر جوانی به نام «جانی» (کانسیدین)، همسرش، «سارا» (مورتن) و دخترانش، «کریستی» (سارا بوگلر) و «آری یل» (اما بوگلر) را مخفیانه از مرز کانادا وارد امریکا می کند و به امید جان دادن به زندگی حرفه ای اش، خانواده را به نیویورک می برد. اما همگی خیلی زود در می یابند که امریکا آن چنان هم سرزمین فرصت های بی حد و حصر نیست...

خلاصه داستان : به دنبال خودکشی دوست پسر یک دختر جوان، کارمند مارکت "مارورن کالر" رمان او را به نام خود منتشر می کند. با پولی که او برای مراسم تدفین خود به جا گذاشته، "مارورن" اسکاتلند را ترک می کند و به همراه نزدیکترین دوستش به مسافرت می رود. در طول سفر تغییراتی درونی در او به وجود می آید و...

خلاصه داستان : یک جوان آمریکایی که در پاریس به عنوان بدل "مایکل جکسون" کار می کند با "مرلین مونرو" برخورد می کند."مرلین" او را به شهر خود در اسکاتلند دعوت می کند،جائی که به همراه "چارلی چاپلین" و دخترش زندگی می کند...

خلاصه داستان : در دهه 1860، زنی ایرلندی به همراه خانواده اش وارد دو طرف نبردی خونین بین بریتانیا و مائوری در دوران استعمار نیوزیلند توسط بریتانیا می شوند ...

خلاصه داستان : فیلم داستانی عاشقانه در دنیایی نو و آینده ای نزدیک است که شهرها به سختی کنترل شده و تنها راه دسترسی از طریق ایست بازرسی است.مردم فقط در صورتی می توانند سفر کنند که دارای مجوز باشند.در خارج شهر بیابان همه جا را فرا گرفته است...